چکیده فارسی:فیزیکی انگاری پیشینی و پسینی، در فیزیکی انگاشتن جهان (و به طور خاص، ذهن یا نفس)، با یکدیگر هم رای هستند و فیزیکی انگاری را در مقام رهیافتی مابعدالطبیعی در باب تعیین ماهیت ذهن، حالات ذهنی، و ویژگی های ذهنی تایید می کنند. محل نزاع و اختلاف میان این دو تلقی در این مساله نهفته است که: آیا صدق و کذب فیزیکی انگاری وابسته به شناخت پذیر بودن برخی حقایق خاص به طور پیشینی است یا نه؟ حامیان فیزیکی انگاری پیشینی بر لزوم این وابستگی تاکید می کنند؛ ولی دسته مقابل منکر آن هستند.مقاله حاضر صورت بندی نقدی است بر فیزیکی انگاری بر مبنای واکاوی این اختلاف. نگارنده که در این مساله، خود با فیزیکی انگاران پیشینی موافق است، استدلال خواهد کرد که برای صدق فیزیکی انگاری، وجود رابطه استلزامی از هر دو نوع آن (استلزام دلالت شناختی و استلزام شناختی)، میان امر فیزیکی و ذهنی، ضروری است. با این حال، نگارنده امکان چنین شناختی را منتفی می داند و دست کم روابط استلزامی از نوع معرفتی آن را مورد انکار قرار می دهد. او با پیمودن این مسیر، تلاش می کند تا کذب فیزیکی انگاری را نشان دهد.
چکیده عربی:تشترک النظرة الفیزیائیة القبلیة و البعدیة فی الرأی حول الرؤیة الفیزیائیة للعالم (و بشکل خاص الذهن أو النفس)، و یؤیدان النظرة الفیزیائیة فی مقام المقاربة الماورائیة فی باب تعیین ماهیة الذهن و الحالات و الخصائص الذهنیة. و محل النزاع و الاختلاف بین هاتین النظرتین تکمن فی هذه المسألة: هل صدق الرؤیة الفیزیائیة مرهون بقابلیة معرفة بعض الحقائق الخاصة بشکل قبلی أو مسبق أم لا؟ أتباع النظرة الفیزیائیة القبلیة یؤکدون علی لزوم و ضرورة هذا الارتباط، بینما ینکره اتباع النظرة الفیزیائیة البعدیة.اعتمدت هذه المقالة المنهج النقدی للنظرة الفیزیائیة علی أساس تحلیل هذا الاختلاف. کاتب هذا المقال متفق مع النظرة الفیزیائیة القبلیة فی خصوص هذه المسألة، و یستدل علی وجود علاقة استلزامیة ضروریة بین کل من النوعین (استلزام الدلالة المعرفیة و الاستلزام المعرفی) بین الأمر الفیزیائی و الذهنی من أجل صدق النظرة الفیزیائیة. و مع ذلک ینکر الکاتب إمکان مثل هذه المعرفة أو لا أقل إنکار العلاقات الاستلزامیة المعرفیة لها. و یسعی إلی بیان کذب النظرة الفیزیائیة فی مسار بحثه للمسألة.